پدر ، عشق ، پسر
بسم الله الرحمن الرحیم
پدر ،عشق، پسر
هیچ موقع روایت کربلا رو از این جهت نگاه نکرده بودم شهادت علی اکبر آن هم از زبان اسب ایشان آن هم اسبی که مرکب پیامبر بوده .
عشق به شهادت در نگاه علی اکبر موج می زند آه از این همه درد! آه از این همه فراق! آه از این همه جدایی !.
قسمتی از متن کتاب:
«اما اینها را فقط من می دیدم .سوار من انگار چشم به جای دیگری داشت وگرنه باید ترسی ، تردیدی ، لرزشی یا لااقل تاملی …
هیچ از این خبرها نبود .با تحکمی بی سابقه به من گفت: ((بچرخیم!)) و شروع کرد به رجز خواندن . چه رجز خواندنی! چه صلابتی !چه جوهره ای ! چه جلال و جبروت وعظمتی ! آنچنان که من وحشتم گرفت از سواری که بر خود حمل میکردم.
منبع:کتاب پدر ،عشق و پسر ص:43
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معین در 1396/07/14 ساعت 08:23:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1396/07/19 @ 11:06:19 ب.ظ
گمنام. [بازدید کننده]
عااالی بود