موضوعات: "مباحث تفسیری" یا "نبا"
انسان 250 ساله
پنجشنبه 95/12/05
کتاب «انسان ۲۵۰ ساله» نگاهی فراتاریخی به زندگی ائمه
اگر عمر با برکت ائمه اطهار را 250سال در نظر بگیریم، انگار یک انسانی که 250 سال عمر کرده است. انسان 250 سالهای که در مقاطع گوناگون تاریخی عملکردهایی مختلف را از خود بروز داده است. اینگونه تمام عملکردهای ائمه در مقاطع گوناگون برای ما قابل فهمتر خواهد بود. هر انسانی که از عقل و حکمت برخوردار باشد-ولو نه از عصمت- در یک حرکت بلند مدت، تاکتیکها و اختیارهای موضعی خواهد داشت. گاهی ممکن است لازم بداند تند حرکت کند و گاهی کند، گاهی حتی ممکن است به عقب نشینی حکیمانه دست بزند، اما همان عقب نشینی هم از نظر کسانی که علم و حکمت و هدفداری او را میدانند، یک حرکت به جلو محسوب میشود. با این دید، زندگی امیرالمومنین(ع) با زندگی امام مجتبی(ع) با زندگی حضرت ابی عبدالله حسین با زندگی هشت امام دیگر –تا سال دویست و شصت- یک حرکت مستمر است. تمام کارهای ائمه در طول این 250 سال کار یک انسان با یک هدف، با یک نیت و با تاکتیکهای مختلف است.
بیانات مهم و مبسوط مقام معظم رهبری در دومین کنگره جهانی امام رضا علیهالسلام ـ مرداد 1365 ـ درباره عنصر جهاد و مبارزه سیاسی در زندگی ائمه علیهمالسلام و طرح عنوان کلیدی «انسان 250 ساله» که تصویرگر حرکت یکپارچه و پیوسته ائمه به سوی مقصدی واحد است، بهانهای شد تا نویسندگان کتاب با جمعآوری بیانات ایشان درباره زندگی ائمه معصومین که حول این محور متعالی ایراد شدهاند، مجموعهای منظم و هدفدار را گردآوری کنند که محصول جمعآوری بیانات معظم له، کتابِ «انسان 250 ساله» شده است.
عنوان کتاب برگرفته از کلام مقام معظم رهبری است و بیانگر نوع نگاه ایشان به زندگی سیاسیـ مبارزاتی ائمه علیهمالسلام است. این کتاب شامل 17 فصل است که نحوه چینش عناوین فصلها، به صورت ترتیبِ تاریخی زندگی ائمه از دوران پیامبر اعظم تا دوره امام جواد، امام هادی و امام عسکری است که بیانات مقام معظم رهبری درباره این سه امام بزرگوار در یک فصل ارائه شده است.
منبع:http://reyhanatorrasul.kowsarblog.ir/
نبا عظیم
یکشنبه 95/08/09
شان نزول
علی بن ابی طالب(ع) گوید:صخربن حرب نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت:امارت ولایتی که تو داری، بعد از تو از آن کیست؟
پیامبر گفت:از آن کسی که او نسبت به من چون هارون نسبت به موسی است. در این هنگام خداوند آیه} عم یتسائلون{ را نازل کرد.یعنی اهل مکه از تو درباره ی خلافت علی می پرسند.{عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون} برخی از آن ها ولایت او را تصدیق خواهند کرد و برخی تکذیب، {کلاّ سیعلمون ثم کلاّ سیعلمون} و این ردی است بر آن ها،خلافت او را خواهند شناخت و آن را حق خواهند یافت، زیرا که در قبرهایشان از آن ها سؤال می شود و هیچ مرده ای از آن ها در شرق و غرب جهان در دریا و خشکی نخواهند بود که نکیر و منکر از او می پرسند و به او می گویند:خدای تو کیست؟دین تو چیست؟و امام تو کیست؟! (1)
{نبأ عظیم} در احد
روایت شده است:در روز جنگ احد چون مردم گریختند علی(ع)در جلو شمشیر می زد و جبرییل در سمت راست او و پیامبر در میکاییل در سمت چپ او بودند،در این هنگام نازل شد که:بگو او«نبأ عظیم»است و مردم از او دوری می کنند.(2)
{نبأ عظیم} در جنگ صفین
علقمه گوید:در جنگ صفین روزی مردی از سپاه شام غرق در سلاح بیرون آمد و بر سرش قرآنی بود و این آیه را می خواند:
{عمّ یتسائلون عن النبأ العظیم} خواستم به پیکار او بروم،علی(ع)به من گفت:بایست،و خود پیش رفت و به آن مرد گفت: آیا «نبأ عظیم» را که در آن اختلاف کرده اند می شناسی؟ آن مرد گفت:نه. علی(ع) گفت:به خدا سوگند من «نبأ عظیم» هستم درباره ی من اختلاف کردید و بر ولایت من منازعه می کنید و از او ولایت من، بعد از آن که پذیرفته بودید بازگشتید بعد از آن که با شمشیر من هدایت شدید با این عصیان خود هلاک گشتید، روز غدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست آنچه را که دانسته بودند.آنگاه او را با شمشیر بلند کرد و دست و سرش را قطع نمود.(3)