روزای بد یا روزای خوب!
روزایی رو یادم میاد که مانتویی میگشتم وقتی یه خانم حوزه ای رو میدیدم با اون حجاب قشنگش دلم پر میکشید فکر میکردم فرشته ای رو دیدم که روی زمینه !
با تمام حسرت بهش نگاه میکردم آرزو داشتم مثل او باشم اما نه اون کجا ومن کجا اون فرشتس اما من چی یه دختر…. که امروز تصمیم میگیره چادری شه اما فردا …………………..تازه این که خوبشه .
اما آرزو که زشت نیست خدایا من دوست دارم چادری باشم.
گذشت و گذشت بالاخره تو سن 17 سالگی به کمک خدا و شرایطی که خدا جور کرد چادر روسر من بند شد اما به این که راضی نبودم خدایا تو خودت میدونی شرایط زندگی من خوب نیست تا تقی به توقی بخوره ممکنه این چادر از سرم بی اُفته خدایا یه همسر خوب می خوام تو این راه کمکم کنه خدایا خواهش میکنم صدای من ومیشنوی ….آره صدامو شنید یه شوهر خوب و با ایمان مرسی خدا ….اما نه یه کم بایست چی شد خدایا من هنوز خیلی ازتو دورم چادری شدم نمازامم قضا نمیشه اما بازم ازت خیلی دورم .
یه روز جور شدو با همسرمو بچه های فامیل رفتیم سینما فیلم محمد (ص) داشت چه فیلم قشنگی اما یه سوال این پسره که اسمش محمد (ص)بود که خدا اینقده گفته دوسش داره در موردش چی میدونم ! هیچی ……
هیچی مگه میشه 25 سالت شده و هیچی در موردش نمیدونی خجالت بکش جایی نَگی مسخرت میکنن…
فعلا دستم خسته شد بقیه اش باشه برای فردا به شرط حیاط انشاالله.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط معین در 1396/08/02 ساعت 12:56:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1396/08/20 @ 03:18:07 ق.ظ
متین [عضو]
آخی ، چه زود خسته شدی ….❤❤❤
خدا قوت .
1396/08/06 @ 02:20:37 ب.ظ
نورفشان [عضو]
جالب بود. موفق باشید