موضوع: "بدون موضوع"

ام کلثوم دختر حضرت علی <ع>

کنیه‌ها و القاب

شیخ مفید در شمار فرزندان امیرالمؤمنین(ع)، نام او را زینب صغری(س) ذکر می‌کند که مُکَنّا به‌ام کلثوم است.[۶] این کنیه را پیامبراکرم(ص) به سبب شباهت زینب به خاله‌اش - ام کلثوم دختر رسول خدا (ص) - به او داد.[۷] در بسیاری از منابع فریقین، از او تعبیر به‌ام کلثوم کبری شده است.

سید محسن امین در این باره می‌گوید: دختران امیر مؤمنان(ع) که اسم یا کنیه آنان ام کلثوم باشد سه یا چهار تن هستند:

  1. ام کلثوم کبری دختر فاطمه (س).
  2. ام کلثوم وُسطی همسر مسلم بن عقیل.
  3. ام کلثوم صغری.
  4. زینب صغری که کنیه‌اش ام کلثوم است.

وی تصریح می‌کند: اگر دو تای آخر یکی باشند، سه نفر و الا ام کلثوم‌ها چهار تن هستند. با این حال برخی منابع، اسم ام کلثوم دختر علی(ع) و فاطمه(س) را «‌رقیه کبری‌» و نام ام کلثوم صغری را «‌نفیسه‌» خوانده‌اند.

منبع:http://fa.wikishia.net/view/ام‌کلثوم_دختر_حضرت_علی_(ع)#.D8.AF.D8.B1_.D8.B3.D9.88.DA.AF_.D9.85.D8.A7.D8.AF.D8.B

 

 

 

 

نبا عظیم


شان نزول
علی بن ابی طالب(ع) گوید:صخربن حرب نزد رسول خدا(ص) آمد و گفت:امارت ولایتی که تو داری، بعد از تو از آن کیست؟
پیامبر گفت:از آن کسی که او نسبت به من چون هارون نسبت به موسی است. در این هنگام خداوند آیه} عم یتسائلون{ را نازل کرد.یعنی اهل مکه از تو درباره ی خلافت علی می پرسند.{عن النبأ العظیم الذی هم فیه مختلفون} برخی از آن ها ولایت او را تصدیق خواهند کرد و برخی تکذیب، {کلاّ سیعلمون ثم کلاّ سیعلمون} و این ردی است بر آن ها،خلافت او را خواهند شناخت و آن را حق خواهند یافت، زیرا که در قبرهایشان از آن ها سؤال می شود و هیچ مرده ای از آن ها در شرق و غرب جهان در دریا و خشکی نخواهند بود که نکیر و منکر از او می پرسند و به او می گویند:خدای تو کیست؟دین تو چیست؟و امام تو کیست؟! (1)
{نبأ عظیم} در احد
روایت شده است:در روز جنگ احد چون مردم گریختند علی(ع)در جلو شمشیر می زد و جبرییل در سمت راست او و پیامبر در میکاییل در سمت چپ او بودند،در این هنگام نازل شد که:بگو او«نبأ عظیم»است و مردم از او دوری می کنند.(2)

{نبأ عظیم} در جنگ صفین
علقمه گوید:در جنگ صفین روزی مردی از سپاه شام غرق در سلاح بیرون آمد و بر سرش قرآنی بود و این آیه را می خواند:
{عمّ یتسائلون عن النبأ العظیم} خواستم به پیکار او بروم،علی(ع)به من گفت:بایست،و خود پیش رفت و به آن مرد گفت: آیا «نبأ عظیم» را که در آن اختلاف کرده اند می شناسی؟ آن مرد گفت:نه. علی(ع) گفت:به خدا سوگند من «نبأ عظیم» هستم درباره ی من اختلاف کردید و بر ولایت من منازعه می کنید و از او ولایت من، بعد از آن که پذیرفته بودید بازگشتید بعد از آن که با شمشیر من هدایت شدید با این عصیان خود هلاک گشتید، روز غدیر دانستید و روز قیامت خواهید دانست آنچه را که دانسته بودند.آنگاه او را با شمشیر بلند کرد و دست و سرش را قطع نمود.(3)

ادامه »
1 3