
بررسي شبهه ازدواج ام كلثوم با عمر
یکشنبه 95/12/15
پس ماجرای ازدواج ایشان با خلیفه دوم از کجا ناشی و اینقدر معروف شده است؟
ــ ماجرای ایجاد شبهه ازدواج حضرت ام کلثوم(س) با خلیفه دوم از حمله به بیت فاطمه(س) و جریان آتش زدن در آغاز شد؛ زیرا پس از ماجرای آتش زدن در خانه، مشروعیت خلفا کمرنگ شد. آتش زدن در خانه امیرالمومنین علی(ع) لكه ننگي بر پيشاني مسلمانان بود و دستگاه حاکم متوجه شد که مردم در حال فهمیدن علت دفن شبانه حضرت زهرا(س) هستند.
در کتب “المودة” قندوزي، “استيعاب” ابن عبدالبر، “المعارف” ابن قتيبه و .. آمده که حضرت فاطمه زهرا(س) به آنان فرمودند که: “خدا و ملائکه را شاهد ميگيرم که شما مرا آزرديد و رضايت مرا به دست نياورديد. قسم به خدا اگر محضر پدرم برسم از شما شکايت خواهم کرد".
حتی یک دانشمند و مورخ مسيحي پرسید كه: اگر اختلافي در صدر اسلام نبوده، پس چرا قبر دختر پيامبر شما مسلمانان مشخص نيست؟! و چرا گفت که دوست ندارم به تشيیع من بیایند و بر من نماز بخوانند؟!
لذا آنها وقتی دیدند چنین بلوایی به وجود آمده است، گفتند باید ارتباطي با منزل حضرت علی(ع) برقرار كنيم و مثلا بگوييم كه خلیفه، داماد حضرت زهرا(س) بوده است تا حرف و حدیثها از بین برود. بر این اساس مردم هم میگویند که اینان با هم اختلافی نداشتند و فقط دعوایی خانوادگی بود!
منبع:ww.mouood.org/component/k2/item/9902

ام کلثوم دختر حضرت علی <ع>
یکشنبه 95/12/15
کنیهها و القاب
شیخ مفید در شمار فرزندان امیرالمؤمنین(ع)، نام او را زینب صغری(س) ذکر میکند که مُکَنّا بهام کلثوم است.[۶] این کنیه را پیامبراکرم(ص) به سبب شباهت زینب به خالهاش - ام کلثوم دختر رسول خدا (ص) - به او داد.[۷] در بسیاری از منابع فریقین، از او تعبیر بهام کلثوم کبری شده است.
سید محسن امین در این باره میگوید: دختران امیر مؤمنان(ع) که اسم یا کنیه آنان ام کلثوم باشد سه یا چهار تن هستند:
- ام کلثوم کبری دختر فاطمه (س).
- ام کلثوم وُسطی همسر مسلم بن عقیل.
- ام کلثوم صغری.
- زینب صغری که کنیهاش ام کلثوم است.
وی تصریح میکند: اگر دو تای آخر یکی باشند، سه نفر و الا ام کلثومها چهار تن هستند. با این حال برخی منابع، اسم ام کلثوم دختر علی(ع) و فاطمه(س) را «رقیه کبری» و نام ام کلثوم صغری را «نفیسه» خواندهاند.
منبع:http://fa.wikishia.net/view/امکلثوم_دختر_حضرت_علی_(ع)#.D8.AF.D8.B1_.D8.B3.D9.88.DA.AF_.D9.85.D8.A7.D8.AF.D8.B

یه اتفاق ساده
شنبه 95/12/07
یه اتفاق ساده باعث شد من بفهممم که نزدیکی خونمون یه مدرسه علمیه خواهران هست قبلا لیسانسمو از یکی از دانشگاهای شهرستان اطراف شهرمون گرفته بودم اولا زیاد دو دل نبودم اما هر چی به شروع کلاسها نزدیکتر میشد دودلی من بیشتر میشد هرچند یه ندایی درونم میگفت کارت درسته از اون طرف یه احساس پنهانی من و میترسوند تا اینکه کلاسا شروع شد یکی دو هفته ای ازکلاسا میگذست که همسرم گفت بلیط هواپیما برای بندر گرفتم اما دو روز قبل از سفر بهمون زنگ زدن و گفتن پرواز لغو شده خیلی ناراحت شدیم تصمیم گرفتیم با ماشین بریم اما روزی که قرار بود بریم همسرم گفت شاید قسمت نباشه بریم بندر بیایید بریم مشهد من از سفر اتفاقی زیاد خوشم نمی
اومد اما به احترام امام رضا هیچی نگفتم و رفتیم مشهد تو راه به این فکر میکردم که چطور اتفاقی این سفر جور شد روز اول که رسیدیم اونجا رفتیم حرم وروز بعد رفتیم دیدن اقوام اونجا که بودیم اقوام از ما پرسیدن که چی شد اومدین مشهد منم زبونم در رفت یهویی گفتم چون طلبه شدم امام رضا بهم جایزه داده نمیدونم چرا این حرف و زدم اما وقتی شب خواب رفتم یهو نصف شب از خواب بیدار شدم انگار یه آقایی کنار اتاق ایستاده بود انگار در گوش من گفت اومدی حرم چرا نگفتی شفایت بدهیم منم گریه افتادمو گفتم تو رو خدا شفام بدین بعد خواب رفتم وقتی بیدار شدم باورم نمیشد که این اتفاق برام پیش اومده باشه آخه دو سال بود از یه بیماری رنج میبرم .اما هر چی اونطرفتر میرفت باورم میشد که واقعیت داشته چون دیگه اثری از اون بیماری تو من نبود هر چی زمان میگذره نه تنها از اومدم به حوزه پشیمون نمیشم بلکه میفهمم شیطون این همه سال منو بازی داده که با جایی مثل حوضه آشنا نشم

قام قائمنا
جمعه 95/12/06
امام سجّاد (عليهالسلام) فرمودند:
إذا قامَ قائِمُنا أذهَبَ اللّهُ عَن شيعَتِنَا العاهَةَ و جَعَلَ قُلوبَهُم كزُبَرِ الحَديدِ ؛
آن گاه كه قائم ما قيام كند ، خدا آفت را از شيعيان ما بزدايد و دلهايشان را چون پارههاى آهن [استوار] سازد .
[ الخصال ، ج 2 ، ص 541 ]
منبع:http://kalam-masoum.blogfa.com/cat-50.aspx